چنین افکاری پیشزمینه اصلی تروریسم معاصر را شکل دادهاند. باورهایی نظیر آنچه اسلام ستیزها و صهیونیستهای رادیکال با ادعای اینکه رژیم صهیونیستی با هدف دفاع از خود سرزمینهای فلسطینیان را اشغال کرده، به آن پر و بال میدهند هم در همین راستا قرار میگیرند.
بریویک به این شکل تروریسم ایدههای جدیدی میبخشد و آن را با باورهایی همچون اینکه نه تنها مسلمانان از نظر بیولوژیک از مسیحیان غربی پایین ترهستند، بلکه اصول و ارزشهای اسلام به هیچ وجه با ارزشهای غربی همخوانی ندارند، مسلح کرده است. در این ایدئولوژی، القاعده و اسلام تهدیدی جدی برای اروپا محسوب میشوند. با اینکه او سعی دارد مشکل موجود را فرهنگی جلوه دهد و از این نظر خیلی از میانهروهای اروپایی را هم با خود همراه کرده، ولی در اینکه جنبه مذهبی در ماجرای اسلو نقشی تأثیرگذار داشته را نمیتوان کتمان کرد.
بریویک با تحسین اسلامگراهای شناخته شدهای که از حمایت نروژ در تشکیل یک دولت مستقل فلسطین انتقاد میکنند، مسلمانان و مارکسیستها را متعهد به ایدئولوژی نفرت دانسته و راهحل مبارزه با آنها را در یک انقلاب محافظهکارانه در اروپا شناسایی کرده است. تحلیلگران معتقدند ترس از خطر احتمالی تروریسم فعال در خاورمیانه، سرویسهای امنیتی کشورهای غربی را نسبت به تهدیدی که راستگرایان افراطی برای این کشورها محسوب میشوند، غافل کرده است. برهمین اساس نمیتوان نزدیکی ایدئولوژی بریویک به راستگراهای افراطی و مخالفان ضدمهاجرت در اروپا را به یک مورد استثنا تعمیم داد.
بهخصوص که شکلگیری چند حزب مهم اروپایی ازجمله جبهه ملی فرانسه و احزابی در فنلاند و هلند تنها چند نمونه از گسترش سریع این گروهها در سطح این قاره است. عدهای دیگر هشدار میدهند که صرفا با دیوانه دانستن یا ادعای عدمسلامت روانی بریویک نمیتوان اقدام جنونآمیز او را توجیه کرد. چراکه موضوعات مطرح شده از سوی وی در اعلامیه اروپایی استقلال، در لحن و مفاهیم شباهت زیادی با عقاید راستهای اسلامستیز دارد و بیدلیل نیست که در روزهای بعد از حوادث اسلو خیلی از سردمداران این عقاید که عمده آنها آمریکایی هستند و سالها از طریق سایتهای اینترنتی خود خطمشی سختگیرانه و غیرقابل انعطافپذیر ضداسلامی را رواج میدهند، به بستن موقتی این سایتها روی آوردهاند.
نقش مذهب در ماجرای اسلو
حوادث نروژ که بزرگترین حملات تروریستی رخ داده در اروپا بعد از بمبگذاری در ایستگاههای قطار مادرید محسوب میشوند، مفهوم دوگانهای که برای مقوله تروریسم از سوی رسانههای غربی و رهبران غربی بهویژه آمریکاییها مطرح شده را به شکل برجستهتری آشکار ساخت. اصرار بیشازحد این رسانهها بر عقاید ضدمهاجرتی و چند قومی و چندفرهنگی بریویک، جنبههای راستگرایانه افراطی بودن او را تحتالشعاع قرارداد.
درحالیکه همین رسانهها همواره اسلام را عامل اصلی و مظهر خشونت علیه جوامع غربی معرفی میکنند، اما از اشاره به اینکه انگیزه مذهبی یکی از عوامل اصلی انفجار و تیراندازیهای نروژ بوده، خودداری میورزند. البته چه در اقدامات تروریستی صورتگرفته از سوی القاعده و چه در حادثه نروژ، مذهب نقشی فرعی در شکلگیری حملات ایفا کردهبود. القاعده دلیل اصلی اعلان جنگ به غرب را دخالتهای آمریکا و همپیمانان غربی این کشور در امور داخلی کشورهای اسلامی عنوان کرده بود و بریویک هم رد نفرت علنی خود از مهاجرت مسلمانان به اروپا را در کشتار بیسابقه خویش برجای گذاشته است. تأکید بیشازحد به مقوله اسلام در توجیه مبارزه با شبکه القاعده تنها بهانهای برای زیرسؤالنبردن سیاستهای خارجی دولت آمریکا و کاهش دخالت این کشور در جهان اسلام بوده و در مورد اقدام تروریستی بریویک، با اینکه مسلمانان هدف اصلی حملات وی محسوب نمیشدند، اما انتشار بیانیه اینترنتی او زخم چرکینی را درنروژ و اروپا باز کرده که وقوع حوادث تروریستی مشابه در آیندهای نزدیک در اروپا را اجتنابناپذیر جلوه میدهد.
ضعفهای غول دمکراسی
اما یکی از بزرگترین ابهامات باقیمانده در حملات اسلو به عملکرد پلیس نروژ در این قضیه مربوط میشود. بهرغم تاخیر قابلتوجه پلیس برای حضور در محل، رئیس پلیس اسلو از اقدام سریع و در کوتاهترین زمان ممکن نیروی دلتا دفاع کرده و مدعی شده که ارسال نیروها به جزیره اوتوئیا تنها یک ساعت زمان برده که با حرکت آنها با اتومبیل به سمت ساحل و سپس رسیدن به محل حادثه با قایق همراه بودهاست. تیم پلیس اعزامی به جزیره، از دهها مامور ویژه مسلح که برخی از آنها طبق درخواست پلیس محلی از اسلو عازم شده بودند، تشکیل شدهبود. پلیس نروژ همانند پلیس بریتانیا در زمان انجام وظیفه معمول از سلاح استفاده نمیکند.
قایق حامل این نیروها به جزیره اوتوئیا با نقص فنی در موتور مواجه شد ولی ماموران پلیس با استفاده از چند قایق معمولی درحال برگشت از جزیره، خود را به این محل رساندند. پلیس نروژ حتی مدعی شده که استفاده از این قایقها که سریعتر از قایقهای پلیس هستند، نیروهای پلیس را 10 دقیقه زودتر به جزیره اوتوئیا رسانده است. این قایق در جنوب این جزیره و در یک منطقه جنگلی نیروهای پلیس را پیاده کرده و بدین ترتیب پیادهروی 300 متری آنها پیش از روبهروشدن با بریویک که اسلحهاش را 15 متر آن طرفتر پرت کرده و دستهایش را به نشانه تسلیم بالا برده بود، هم در تاخیر پلیس دخیل بودهاست.
از همان ابتدای ماجرا این پرسش ایجاد شده بود که چرا از هلیکوپتر برای حضور در محل استفاده نشده است. این شبهه زمانی بیشتر شد که هلیکوپترهای پلیس نروژ تا آخرین ساعات روزی که این ماجرا رخ داد، هیچگونه عملیاتی انجام ندادند؛ نکته ابهامبرانگیزی که رئیس پلیس اسلو با اعلام اینکه حتی درصورت دردسترس بودن هلیکوپترها، آنها تنها قادر به شناسایی محل و فرد مهاجم بودند و مسلما نمیتوانستند برای جابهجایی اعضای نیروی دلتا مورد استفاده قرارگیرند، آن را توجیه کرد. برخی از تحلیلگران عملکرد نه چندان سریع پلیس را در واقع نوعی غافلگیری مقامات و غیرمنتظره بودن رویداد رخ داده در کشوری دانستهاند که از نظر تاریخی برای مقابله با چنین حملاتی آمادگی قبلی ندارد.